فاطمه حلما جان مافاطمه حلما جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
فاطمه اَسما جان مافاطمه اَسما جان ما، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
بابا حمیدرضابابا حمیدرضا، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه سن داره
مامان عارفهمامان عارفه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 14 سال و 14 روز سن داره

❤ღفاطمه حلما و فاطمه اَسما❤دو هدیه ی ماه رمضانღ

با تب لت می نویسم

سلام به خواهرای گلم هنوز وصل نشدیم امروز ۲۶مرداد جواب دکتری اومد و من الحمدلله انتخاب اولم یعنی ادبیات حماسی دانشگاه تهران قبول شد و خاطرات لیسانس و فوق لیسانسم باز برام زنده میشه.اواخر کار پایان نامه ام.ببخشید چون صفحه کوچیکه سختمه بهتون سر بزنم نظرات و ولی میخونم‌و ایشالله جبران می کنم.چشم حمیدرضا هم بعد پیوند قرنیه کمی بهتره.دخملی۴قدم میره میفته و آتیشی شده که نگو...برای مریضی منم دعا کنید حال و روزم بهتر بشه از لحاظ اعصابی ...
26 مرداد 1393

۲۰مرداده

سلام دوستای گلم.ما یک تیر جا به جا شدیم.دو روزه همه چیز باکمک مامانم اینا مرتب شد و خونمون و با اینکه نقلیه خیلی دوست دارم.نازه ماشالله.نیمه رمضان در سالن قصر پیروزی براش تولد گرفتیم و ۵مرداد روز اصلی تولدش به طرف مشهد حرکت کردیم تا نماز فطر اونجا باشیم.۱۶مرداد حمیدرضا دومین چشمشو عمل پیوند قرنیه کرد و ۳روز استراحت کامل داشت و دخملی هم خوب آتیش میسوزوند.از روزیکه خونه جدید اوندیم ۴دست و پا رفت و از ۱۸مرداد هم ۴قدمی به تنهایی میره و میفته.بیشتر با تکیه به میز و اینا راه میره و منم دایم دستمال گردگیری و جارو شارژی دستمه.راستش اینتذنت خونمو تو نوبته الآن با اینترنت تب لتم مینویسم و عکس وقت نمیشه بذارم.آخرای رساله مه ایشالله.راستا بابت تبذیکای...
22 مرداد 1393
1